رئیس دانشگاه قم گفت: تحول در علوم انسانی مانند جابجایی کوه اورست سخت است، نقطه مطلوب یکباره صوروت نمیگیرد، بلکه باید به صورت مرحله به مرحله اتفاق بیفتد.
به گزارش خبرگزاری فارس از قم، سالها از صدور فرمان انقلاب فرهنگی حضرت امام(ره) در سال 1359 که حقیقتا نقطه شروع «اسلامی سازی علوم انسانی» بود، میگذرد، ولی همانطور که شاهد بودیم با تاکید رهبری در سالهای اخیر این حرکت عملا شروع شد.
علوم انسانی به مجموعه علومی که ارتباط انسان را با خود، خدا یا طبیعت برقرار میکند، اطلاق میشود. عدهای بر این باور هستند که اسلامیسازی علوم انسانی از بیخ و بن برکندن این علوم است، در صورتی که اینگونه نبوده و تمام علوم انسانی نیازمند تحولات اساسی نیستند، بلکه باید دستهبندیهای برای این کار صورت گیرد. اما از جمله علومی که تاکید خاص رهبری نیز بر روی اسلامیسازی آنهاست علوم اجتماعی شامل جامعهشناسی، روانشناسی، علوم تربیتی و اقتصاد است.
در همین راستا گفتوگویی با حجتالاسلام عسگر دیرباز رئیس دانشگاه قم داشته ایم تا با روشن شدن وضعیت علوم انسانی دانشگاهها رویکرد اسلامی سازی علوم انسانی با روند بهتری صورت گیرد.
فارس: وضعیت علوم انسانی در دانشگاههای کشور و قم چطور است؟
دیرباز: در حال حاضر در دانشگاههای کشور در زمینه علوم انسانی مادر مانند جامعهشناسی، روانشناسی، اقتصاد، مدیریت، علوم سیاسی و علوم تربیتی فعالیتهای پژوهشی زیادی توسط اساتید برای اسلامیسازی آنها انجام میشود که این فعالیتهای پژوهشی عمدتا معطوف به کارهای نظری و میدانی است. پس از فرمایشات رهبری در زمینه تحول در علوم انسانی، این موضوع شتاب خوبی به خود گرفت تا جایی که پژوهشهایی درخوری در علوم انسانی انجام شد. این پژوهشها بیشتر معطوف به بازنگری در مبانی علوم انسانی، پیامدها و لوازم علوم انسانی رایج و نگاه کلی و تلقی آنها از انسان بود.
در سالهای گذشته پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در این زمینه کار میکرد، اما بعد از فرمایشات رهبری این موضوع به صورت جدی از سوی دانشگاهها نیز دنبال میشود، به گونهای که اگر این شتاب ادامه داشته باشد، بعد از پنج سال کتابهای درسی و منابع بعضی از رشتههایی علوم انسانی با نگرش اسلامی و بومی سازی مورد استفاده قرار خواهد گرفت که بعد از این مرحله اساتید و دانشگاهها میتوانند با یک برنامه پنج ساله با اخذ مجوز برای جذب دانشجو و راهاندازی رشته از وزارت علوم دانشجویانی بر مبنای این کتابهای اسلامی تربیت کنند و در یک برنامه پنج ساله دیگر نیز این کتابهای ارائه شده را برای رفع اشکالات بازبینی کنند تا آرام آرام و اصولی روند اسلامی سازی دروس صورت گیرد و کاری شایسته و قابل عرضه نه تنها در کشور بلکه در جهان اسلام انجام دهیم.
در حال حاضر در مرحله فرهنگسازی و ایجاد دغدغه بین دانشجویان و حوزویان کارهای خوبی صورت گرفته است البته نباید انتظارات را بهگونهای بالا برد که فکر کنند علومی که دهههای متوالی در دانشگاهها تدریس و بیان شده است را میتوان در عرض چند سال تغییر داد. باید کار را با توجه به دیدگاههای متخصصین اسلامی، وضعیت کشور و بومی سازی به تدریج و پخته پیش ببریم که قاطبه دانشگاهیان توانایی پذیرش این تغییر را داشته باشند چراکه قشر دانشگاهی صاحب نظر بوده و ممکن است اختلافاتی بین آنها و صاحب نظران اسلامی وجود داشته باشد که البته این تفاوت دیدگاه امری طبیعی است، اما اگر کار قابل عرضه و خوب باشد مطمئنا با همه اختلاف نظرها مورد استقبال همکاران دانشگاهی نیز خواهد بود.
فارس: چرا در اسلامیسازی علوم انسانی به بعضی از دروس توجه بیشتری صورت گرفته است؟
دیرباز: به لحاظ اولویتبندی دروس مربوط به رشتههای روان شناسی، علوم تربیتی و علوم اجتماعی مانند جامعه شناسی و علومسیاسی در اولویت اول هستند، چون این رشتهها به مبانی علوم انسانی میپردازند و از آنجایی که تلقی علوم انسانی رایج از انسان در اسلام یک تلقی ناقص محسوب میشود این رشتهها در اولویت قرار گرفتهاند، البته کارهای خوبی در این زمینه انجام شده است که باید آنها را ارج نهاده و تکمیل کرد.
فارس: نقطه مطلوب در اسلامیسازی علوم انسانی کجاست؟
دیرباز: نقطه ایدهآل و مطلوب یکباره صورت نمیگیرد، بلکه باید به صورت مرحله به مرحله اتفاق بیفتد، گام اول که تا حد زیادی انجام شده فرهنگسازی است، گام دوم ایجاد تردید در مباحث علوم انسانی رایج است، یعنی میتوان مبانی بدیل و بهتری را نسبت به مبانی مورد استفاده پیدا کرد که کارآمدی علوم انسانی را ارتقاء داده و پیامدهایی داشته باشد که موجب آرامش، شادی و امید بیشتر انسان شود. باید این موضوع در بین دانشگاهیان و فرهیختگان جامعه احساس شود که تحقق اهداف مبانی رایج علوم انسانی در همه ابعاد جامعه، فرد و تاریخ در دین اسلام بهتر دنبال میشود.
اگر گام به گام به این سمت برویم، میتوانیم مبانی اسلامی را در کنار مبانی رایج علوم انسانی مطرح و با دلیل و استدلال مقبول برتری مبانی اسلامی و جایگزینی آن را عملی کنیم. این موضوع را باید متخصصین ما احساس کنند، چرا که آنها تخصص این را دارند و میتوانند دلایل مستدل بیاورند. مثلا در بحث انسانشناسی اسلام میگوید انسانها ذاتا از لحاظ بینشی و باوری و رفتاری گرایش به حقیقتپرستی و خیرخواهی دارند، درصورتی که نظریههای غالب غربی انسان را شر میدانند و میگویند ذاتا میل به در خدمت گرفتن تمام پدیدههاست، با مطرح کردن این دو دیدگاه استدلالهای هر دو دیدگاه را بیان و با منطقی قابل قبول برتری دیدگاه خود را عنوان میکنند تا آرام آرام تاثیر خود را بر قشر دانشگاهی بگذارد، چون با مقبولیت این موضوع در بین دانشگاهیان، متخصصین این گروه به این نتیجه میرسند که فعالان تحول علوم انسانی به دنبال کاری علمی و یافتن و کشف حقایق هستی انسان و جامعه هستند و هدفی جز رفع نقصها و کاستیهای علوم انسانی رایج ندارند. البته این را هم باید گفت که تا میزان زیادی این فرهنگسازی و جلب نظر اساتید و نخبگان دانشگاهی در این زمینه صورت گرفته است، ولی برای شتاب دادن به روند این تحول باید حوزویان و دانشگاهیان دست به دست هم دهند.
فارس: چه موانعی بر سر رسیدن به این نقطه مطلوب وجود دارد؟
دیرباز: تحول در علوم انسانی مانند جابجایی کوه اورست سخت است، عدهای دائما میگویند چرا این دروس اسلامی نمیشود، واقعا توان زیادی برای این کار لازم است چون ایران بخش مهمی از پیکره امت اسلامی است و هر فعالیت در سطح گسترده و بنیادین تاثیر بسزایی بر روی جهان اسلام دارد. اما یکی از مسائلی که میتواند مانع بزرگی در رسیدن به نقطه مطلوب در اسلامیسازی علوم باشد، این است که متخصصین بر علوم انسانی رایج تاکید داشته باشند و در مورد مبانی و کارایی آن به تردید نیفتند، همین موضوع میتواند بزرگترین مانع عملیاتی شدن این کار است.